روزهای زیبای زندگی

بالاخره اومدی نازنینم

ارامشم سلام بالاخره اومدی تو وجودم کوچولوی دوست داشتنیم هنوز من و بابا باورمون نمیشه که قراره یه مهمون کوچولو داشته باشیم تو خونمون . هنوز نیومدی شیطنتات پیچیده تو وجودم و وقتی با بابایی شوخی میکنم یا اذیتش میکنم میگم من که نبودم آلوچه بود. بابایی هم همش میگه من بخورم شما دو تا رو. صبح رفتم آزمایش نفس من تا مطمین مطمین بشم و شب که جوابش رو گرفتم بریم و به همه مژده اومدنت رو بدیم.  کارم شده همه سایتا رو گشتن دنبال لباس قشنگ و شیک، سرویس خواب باکلاس و..... میخوام همه چیز واست بهترین باشه.من و بابایی تمام تلاشمون رو میکنیم قشنگم کاش تو هم راضی باشی. ...
22 دی 1395
1